کد مطلب:314817 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:216
شما روضه خوانده اید و پولش را گرفته اید
جناب حجةالاسلام و المسلمین حامی مكتب محمد و آل محمد (صل
[ صفحه 341]
الله علیه و آله) آقای سید مصطفی مستجاب الدعوه نقل كردند:
اوائل ماه صفر 1424 بود؛ در منزل آقای ارشدی جناب آقای معاونیان معجزه را از حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) بیان كردند: كه در زمان پادشاهان قاجاریه بود یك سید پیرمرد روضه خوان بود. ایام محرم الحرام جایی برای منبر دعوتش نكرده بودند، تا شب عاشورا شد. بچه هایش دیدند كه ناراحت است و به بچه هایش گفت: شما بروید من امشب با امام حسین (علیه السلام) كار دارم. آن شخص روضه خوان قدری در اتاق تنها با امام حسین (علیه السلام) صحبت می كند. یكدفعه می بیند كه حضرت امام حسین و حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام) وارد اتاق شدند امام حسین (علیه السلام) به روضه خوان فرمودند: «كه شما روضه خوانده اید و پولش را هم گرفته اید. كی شما برای ما حرص خورده اید و ناراحت شده اید» و سپس تشریف می برند.
آن سید روضه خوان دیگر هیچ چیز نمی گوید این جا هم مأیوس می شود. فردای آن روز كه صبح عاشورا می شد، مأموری از طرف حاكم تبریز به در خانه روضه خوان می آید و به او می گوید: حاكم شما را احضار كرده. ایشان بین رفتن و نرفتن به پیش حاكم دو دل می ماند، و سرانجام تصمیم می گیرد پیش حاكم برود. وقتی پیش حاكم می رسد می بیند كه حاكم تمام خانه را سیاه پوش كرده و روضه خوان به درخواست حاكم روضه ای می خواند. سپس حاكم پول خوبی به او می دهد و سپس حاكم متذكر می شود كه: این سفارش حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) است و ایشان سفارش كرده است كه مابین روضه خوان و پسرم امام حسین (علیه السلام) شكر آب شده است. پس از این جریان سید روضه خوان به مدت سه روز حرص می خورد و ناراحت می شود. پس از سه روز روضه خوان
[ صفحه 342]
از دنیا می رود.
[ صفحه 341]
الله علیه و آله) آقای سید مصطفی مستجاب الدعوه نقل كردند:
اوائل ماه صفر 1424 بود؛ در منزل آقای ارشدی جناب آقای معاونیان معجزه را از حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) بیان كردند: كه در زمان پادشاهان قاجاریه بود یك سید پیرمرد روضه خوان بود. ایام محرم الحرام جایی برای منبر دعوتش نكرده بودند، تا شب عاشورا شد. بچه هایش دیدند كه ناراحت است و به بچه هایش گفت: شما بروید من امشب با امام حسین (علیه السلام) كار دارم. آن شخص روضه خوان قدری در اتاق تنها با امام حسین (علیه السلام) صحبت می كند. یكدفعه می بیند كه حضرت امام حسین و حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام) وارد اتاق شدند امام حسین (علیه السلام) به روضه خوان فرمودند: «كه شما روضه خوانده اید و پولش را هم گرفته اید. كی شما برای ما حرص خورده اید و ناراحت شده اید» و سپس تشریف می برند.
آن سید روضه خوان دیگر هیچ چیز نمی گوید این جا هم مأیوس می شود. فردای آن روز كه صبح عاشورا می شد، مأموری از طرف حاكم تبریز به در خانه روضه خوان می آید و به او می گوید: حاكم شما را احضار كرده. ایشان بین رفتن و نرفتن به پیش حاكم دو دل می ماند، و سرانجام تصمیم می گیرد پیش حاكم برود. وقتی پیش حاكم می رسد می بیند كه حاكم تمام خانه را سیاه پوش كرده و روضه خوان به درخواست حاكم روضه ای می خواند. سپس حاكم پول خوبی به او می دهد و سپس حاكم متذكر می شود كه: این سفارش حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) است و ایشان سفارش كرده است كه مابین روضه خوان و پسرم امام حسین (علیه السلام) شكر آب شده است. پس از این جریان سید روضه خوان به مدت سه روز حرص می خورد و ناراحت می شود. پس از سه روز روضه خوان
[ صفحه 342]
از دنیا می رود.